درست است تدوینگر یکی از عوامل پشتصحنه سینما و تلویزیون است که وظیفه بسیار مهمی را برعهده دارد اما این نقش و وظیفه مهم اصلاً به چشم نمیآید و کمتر کسی به آن توجه میکند.
تدوینگر کیست و چه نقشی در فرایند فیلم و سینما دارد؟ در واقع میتوان میگفت که تدوینگر فردی است که وظیفه مونتاژ فیلم ضبط شده توسط کارگردان یک اثر سینمایی دارد و محصول نهایی را که بر روی پرده سینما اکران میشود، آماده مینماید.
وظیفه شخص تدوینگر تماشای تمامی سکانسهای فیلم گرفته شده توسط کارگردان و سپس ویرایش آن به کمک نرمافزارهای ویرایش و تدوین میباشد.
بهوسیله این نرمافزارها قسمتهایی که برش داده شدهاند و مورد بازبینی و ویرایش قرار گرفتهاند به یکدیگر متصل میشوند و در نهایت بهصورت یک فیلم سینمایی کامل و یا قسمتهایی برای پخش تلویزیونی در میآیند.
این فرایند تماشا و ویرایش فیلم خام، اغلب با حضور کارگردان فیلم صورت میگیرد و بخشهای مختلف فیلم بر اساس نمایشنامه و صحنههای مختلف داستان در کنار هم چیده میشوند و به شکل نهایی درمیآیند.
ارنست لیندگر بر اهمیت اصول تدوین تاکید می کند. او نشان می دهد تدوین فیلم نه تنها مناسب ترین روش انتقال توجه از یک تصویر به تصویر دیگر است بلکه از لحاظ روانشناسی هم روش درستی است. ذهن انسان پیوسته از یک تصویر به تصویر بعدی میبرد و تصاویر را تدوین می کند و به این ترتیب ارائه سینمایی واقعیت به وسیله تغییرات ناگهانی دید را به عنوان روش مطبوع القای تجربه ای که مشاهده شده است می پذیرد. به عنوان مثال ممکن است سر یک پیچ پسر بچه شروری را ببینید که با خیال اینکه کسی او را نمی بیند سنگی را به سوی شیشه ای نشانه می رود. همین که او سنگ را پرت می کند نگاه شما به صورت غریزی به طرف پنجره می رود تا ببینید شیشه شکسته و یا سالم است. سپس بلافاصله به سمت پسرک بر میگردید تا ببینید بعد چه خواهد شد. شاید چشم در چشم شوید و پسر با ترس به پشت سر شما نگاه کند و به سرعت برق فرار کند. وقتی به پشت سر خود نگاه می کنید کله پاسبانی از سر پیچ پیدا میشود.
توجیه روانشناختی اساس تدوین به منزله روش نمایش دنیای فیزیکی پیرامون ما، در این واقعیت نهفته است که تدوین این فرایند ذهنی که در بالا شرح داده شد باز می آفریند؛ فرایندی که طی آن، با جلب شدن توجه ما به این یا آن نقطه در محیطمان یک تصویر بصری تصویر بصری دیگر را دنبال می کند. اما این بحث نظری را باید محتاطانه به کار بست. چرا که در اینجا اهمیت یادگیری اصول تدوین فیلم لازم است. مثلا در مثال بالا همه تصاویر که ناظر دیده است از موضعی ثابت بوده اند؛ در پیوند نماهای یک فیلم تدوینگر اغلب باید برش هایش را طوری تنظیم کند که به حس صحنه، ریتم و پیشبرد داستان کمک کند. ممکن است تدوینگر مجبور شود نمای یک شی را به نمای نزدیک تر یا دورتر نشان دهد. در نتیجه یادگیری اصول تدوین فیلم از اهمیت بالایی برخوردار است.
در همین رابطه تدوینگر برای تدوین فیلم باید برای ایجاد حس و روایت درست دست به انتخاب و گزینش پلان ها بزند و انتخاب کند که از یک نما چه مقدار به مخاطب نمایش داده شود. یادگیری اصول تدوین موجب می شود تدوینگر انتخاب درستی برای گزینش نماها داشته باشد. به عنوان نمونه در مثال بالا آیا قبل از اینکه پسرک پلیس را ببیند، بهتر نیست اول پلیس را نشان دهیم؟، یا با یک نمای نزدیک از پسرک ترس را در چهره او ببینیم و بعد متوجه حضور پلیس شویم؟، یا اینکه شخصیت اصلی ما در این سکانس کیست؟ ناظری است که پسرک را می بیند؟، پسرک است؟ و یا پلیس است؟، با انتخاب شخصیت اصلی با برش های متفاوتی در تدوین مواجه می شویم.
برش هموار و اصول تدوین فیلم
یکی از نکات مهم در اصول تدوین فیلم که هر تدوینگر باید به آن توجه کند به کار بردن برش هموار است. برش هموار در تدوین فیلم یعنی پیوند دو نما به صورتی که تغییر حاصل، لرزش محسوسی به وجود نیاورد و توهم تماشاگر را در دیدن قطعه مداومی از روادید مختل نکند. برای رسیدن به برش هموار که یکی از تکنیک های تدوین فیلم است، تدوینگر باید اندازه نماها و میزان تغییر در زاویه و اندازه تصویر را بداند. در عکس زیر انواع اندازه نماها آمده است. در مطالب بعدی به کاربرد این نماها خواهیم پرداخت.
احساس جهت و اصول تدوین فیلم
یکی از اصول تدوین و تکنیک تدوین فیلم رعایت کردن احساس جهت در تدوین فیلم است. هرگاه دو نیروی متخاصم روی پرده نمایش نشان داده می شوند و قرار است احساس برخورد بین آنها القا شود این تداوم روش و واضح جهت را باید حفظ کرد. مثلا اگر هنرپیشه از سمت راست قاب بیرون برود، وقتی نمای بعدی از سمت چپ وارد شود این برش در تدوین فیلم کاملا قابل قبول خواهد بود. ولی اگر از سمت راست وارد قاب شود این کات یا برش در تدوین فیلم قابل قبول نیست چرا که هنرپیشه بی درنگ و بدون دلیل ۱۸۰ درجه چرخیده است.
حفظ تداوم روشن و واضح و اصول تدوین فیلم
یکی دیگر از اصول تدوین فیلم که هر تدوینگری باید بداند حفظ تدام روشن و واضح است. در اغلب فیلم های کلاسیک به طور کلی می توان گفت فصلی که محل تازه ای را معرفی می کند باید با مطرح کردن رابطه توپوگرافیک میان بازیگران و پس زمینه شروع شود.
انطباق رنگ مایه ها و اصول تدوین فیلم
انطباق رنگ مایه ها یکی دیگر از اصول تدوین فیلم است. تدوینگر فیلم هنگام تدوین دستمایه ای که در اختیارش گذاشته شده است باید مواظب باشد دو نمای دارای کیفیت نوری خیلی متفاوت را به هم برش نزند. چرا که توجه بیننده را به تغییر تصویر جلب می کند و درنتیجه چنین برشی توی ذوق می زند.
اغلب می توان برشی را که از لحاظ مکانیکی هموار نیست با عبور دادن صدا از روی آن بهبود بخشید. البته درصورتی که برش حاوی نکته ای نباشد غالبا ناهموار بنظر می رسد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که گرچه قواعد مکانیکی تدوین را باید همواره مدنظر داشت، اصل اساسی و تعیین کننده در پیوند دونما به یکدیگر باید آن باشد که انتقال (تغییر نما) بایستی ناشی از ضرورت دراماتیک باشد.